عــمــاد نوشتکـ ـهـا

دست نوشته های من

دست نوشته های من

پیام های کوتاه
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۷ , ۱۱:۳۱
    به تو
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۷ , ۱۰:۰۱
    خطوط
  • ۲۵ اسفند ۹۶ , ۱۹:۰۴
    نام
  • ۳۰ تیر ۹۶ , ۰۱:۳۴
    مرا
آخرین مطالب

۱۵ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

کرمان برف اومد

حتا پاییز هم نتوانست تا آخرین نفس دوام بیارد.
اولین برف در آخرین روز پاییز به شادی.

طعم ماه

گونه هایت روی لب هایم
بوی ماه را مینشانند.

بوی پاییز

چه ساده لبریز میشه اتاقم از تو
با چند تا شاخه نرگس.

آن نرگس مستانه به یغما ببرد

مگر لحظات ، ثانیه و حتا سالها چه قدر بی ارزشند؟

که گاهی

به نیم نگاهی

به لبخندی و یا حتا به آهی

به باد میرود.

یادش گرامی

"چه شیر باشی چه آهو
وقتی که خورشید طلوع کرد
باید بدوی."
نلسون ماندلا.

پاییز هم تو

بی تو حتا
برگهای زرد پاییز هم
زیر پا خش خش نمی کنند.

پاییزی

پاییز من هیچ گاه تمام نمیشود؛

                   با طعم بوسه هایت.

فصل کوچ

دوباره فصل سرد

    دوباره کوچ پرندگان

          به سوی دستهایت.

تنگت

خیلی وقتست در دلم جایت نمیشود

برایت خیلی تنگ شده.

بود

از پس هر در زیبای نسیم

قصه ای پیدا بود ؛

دانه های دل رسوای انار،

از سر حوصله با عشقی خوش:

چشم زیبای صداقت را

               به نمایش میداد.



جاده ام تو

باد زیر موهای تو؛
و حس پرواز من.

هست

به خدا سپردم
که به جای من
هرشب تو خواب نگات کنه.

چشمانت بارات پاییزی

نم بارون و هوای مه آلود و خش خش برگهای رنگی و پهن چنار زیر پا،
همه ی این روزگار با غمت دست به دست هم داده اند،
که مرا از پا در آورد.

همه

تمام دنیا فقط ،
برای تو میچرخد ولی من،
به دورت.

دستهایت باران

باران که میبارد،
شهر از عطر تو لبریز میشود.