بوسه باران
عـــمــــادکـــ | دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۵۹ ب.ظ |
۰ نظر
برف ها هم از جنس من اند
که پس از لمس دست هایت ،
گُر می گیرند
آب می شوند.
بی درنگ
برف ها هم از جنس من اند
که پس از لمس دست هایت ،
گُر می گیرند
آب می شوند.
بی درنگ
پیرمرد شیرین عقل،
با شور سلام می کرد و
به شیرینی لبخند میزد،
به همه
به آن جوانی که با ترش رویی جواب میداد و
به تلخی بر پیرمرد میخندید.
شناسنامه ام پر میشد
اگر همه ی بارهایی که در نگاهت مرده ام را ثبتش میکردند
همانند تولدهایم در گرمای انگشتانت.
در کافه
به قهوه ام خیره نشو
شیرین می شود از نگاهت.