عــمــاد نوشتکـ ـهـا

دست نوشته های من

دست نوشته های من

پیام های کوتاه
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۷ , ۱۱:۳۱
    به تو
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۷ , ۱۰:۰۱
    خطوط
  • ۲۵ اسفند ۹۶ , ۱۹:۰۴
    نام
  • ۳۰ تیر ۹۶ , ۰۱:۳۴
    مرا
آخرین مطالب

۱۰۸ مطلب با موضوع «مینی مالکـ ـها» ثبت شده است

برود بر نگردد

و فقط نفسی که میرود و میاید

که تو رفتی و نیامدی آن هم میلی به بازگشت ندارد
بعد از هر بار رفتن.

مادرم


و یه آسمون بیپایان و ستارگان بیشماری که ناگهان ناپدید میشوند و محو در نور خورشید چشمانت وقتی که میخندی.
روزت مبارک مادرم.

هیچ کس

هیچ کس دیگر تو نمیشود

حتا خودت .

با اشاره ات


به من شلیک کن 
حتا اگر به هدف هم نخورد برایت خواهم مرد.

فرهاد هم


حتا نانوا ها هم جوش‌شیرین میزنند 
بیچاره فرهاد.

منتقش

خدا هم مث بچه های دو ساله میمونه اونایی رو که بیشتر دوست داره بیشتر اذیت میکنه!

در اصل چیز خاصی وجود ندارد

آدم های خاص بعضی وقتا (به طور خیلی تلخی) خیلی معمولی میشوند.

فراموشم نکن خودم فراموش می‌شوم


اسم مرا از صفحه ی روزگارت پاک نکن 
تنها مرا نخوان،نگاهم نکن،صدایم نزن،
محو میشوم،نیست میشوم،نابود میشوم،
وجودم به چالش کشیده میشود.

ببار برایم


در هوای ابری نگاهت گم شدم
ببار
خیس شدن را دوستدارم.

فقط قلب منست که می ایستد.


فکر کردی بعد از تو زمان می ایستد؟
سخت در اشتباهی
میگذرد، تازه خیلی هم میگذرد
هر دقیقه اش (برایم) یکسال.

تبعیت ابدی


و جهانی که از آن
سهم من تنهایست.

هیسسسس

سکوتم را گوش کن...کر میشوی

این شهر فقط نبودنت را کم داشت.


به شهر من نیایید چون هیچ ندارد!
او رفته است.

همه تو قلبمن


ما هیچ کدوم از عزیزانمون رو از دست نمیدیم حتی ازشون فاصله هم نمیگیریم مگر اینکه از قلبمون دور شیم
پی نوشت از استاد شهریار:
سالها رفتست دمسازم ز دست امّا هنوز / در درونم زنده هست و زندگانی میکند.

میرسیم


ما آدم ها یا خیلی زود به هم میرسیم یا خیلی دیر!
میرسیم!

چشمات روشن میشوند


نور در گذر از تاریکی پدید نمیاید 
بلکه از ماندن در تاریکی تا جایی چشمان به آن عادت کنند و روشن شوند پدید میایند

دوصد سواد...

دنیا پر است از با سوادهای بی شعور.