عــمــاد نوشتکـ ـهـا

دست نوشته های من

دست نوشته های من

پیام های کوتاه
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۷ , ۱۱:۳۱
    به تو
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۷ , ۱۰:۰۱
    خطوط
  • ۲۵ اسفند ۹۶ , ۱۹:۰۴
    نام
  • ۳۰ تیر ۹۶ , ۰۱:۳۴
    مرا
آخرین مطالب

۶۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کرمان» ثبت شده است

آن نرگس مستانه به یغما ببرد

مگر لحظات ، ثانیه و حتا سالها چه قدر بی ارزشند؟

که گاهی

به نیم نگاهی

به لبخندی و یا حتا به آهی

به باد میرود.

پاییز هم تو

بی تو حتا
برگهای زرد پاییز هم
زیر پا خش خش نمی کنند.

تنگت

خیلی وقتست در دلم جایت نمیشود

برایت خیلی تنگ شده.

بود

از پس هر در زیبای نسیم

قصه ای پیدا بود ؛

دانه های دل رسوای انار،

از سر حوصله با عشقی خوش:

چشم زیبای صداقت را

               به نمایش میداد.



جاده ام تو

باد زیر موهای تو؛
و حس پرواز من.

هست

به خدا سپردم
که به جای من
هرشب تو خواب نگات کنه.

چشمانت بارات پاییزی

نم بارون و هوای مه آلود و خش خش برگهای رنگی و پهن چنار زیر پا،
همه ی این روزگار با غمت دست به دست هم داده اند،
که مرا از پا در آورد.

همه

تمام دنیا فقط ،
برای تو میچرخد ولی من،
به دورت.

دستهایت باران

باران که میبارد،
شهر از عطر تو لبریز میشود.

بیدار شو

چشمانت را باز کن،

همه منتظرند تا 

صبح شروع شود.

کمی نور

به چشمانت بگو که این بار،

بی رحم تر باشند؛

خیلی وقت است بدنم بی حس شده است.

روزگار من سیاه شد.

روزگار من سیاه نیست،

          فقط کمی،

         درگیر موهایت شده.

یادت امان تنهایی نمیدهد

این عادلانه نیست
با خاطراتت بیشتر از خودت خاطره دارم.

همه را مؤمن میکند

وقتی تو لبخند میزنی
دیگر هیج پیامبری نیاز به معجزه ندارد.

شاهکاری از استادم

کنار استادم نشسته بودم و که ناگهان بحث به ان جا کشیده شد که روی همه چیز میشه خوش نویسی کرد و قرار شد بنده دفم رو ببرم بدم استاد تا استاد هم به گفته ی خودشون شاهکاری استادانه بزنن.


daf

حسرتم

در حسرت
همه ی لحظاتی
که تو بودی و
بی تو سر شد.

باز در هوای بارانی

زمین هم اگر مرا ببلعد
باز نفس میکشم
در هوای بارانی نگاهت.